از هر چهار فرد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم یک نفر فعالیت های ناهنجار EEG در لب های پیشانی و گیجگاهی نشان میدهد و بسیاری از آنها به تشنج دچار میشوند
افراد مبتلا به اوتیسم الگوهایی از ERP نشان میدهند که درباره نحوه واکنش افراد به محرک های خارجی در محیط است
که این مطالعات معرف توجه مختل و غیر عادی به انواع محرک هاست
از جمله محرک های غیر منتظره و ناشناخته و محرک های زبانی
آسیب شناسی روانی بر اساس DSM _5
این سه منبع نشان میدهند که افراد مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم در چند منطقه مغز به ناهنجاری دچار هستند
این مناطق هم ناهنجاری های آناتومیک (ساختاری، ساختمانی، اندامی)
و هم ناهنجاری های عملکرد ی نشان میدهد، یعنی نميتوانند عملکرد های شناختی را به خوبی افراد سالم انجام دهند
رشد بیش از حد و غیر عادی مغز در دو سال اول زندگی، باعث این ناهنجاری ها میشود
بعد از این دوره، دوره های رشد آهسته میشود یا توقف میکند
این رشد غیر عادی در مرحله ای اتفاق میافتد که تشکیل مدارهای مغزی در آسیب پذیر ترین حالت خود قرار دارند
علل شناختی
افراد مبتلا متناسب با شدت سمپتوم ها در توجه به دنیای اطراف ادراک آن
و همچنین در عملکرد اجتماعی عادی مشکل دارند در موارد شدید منزوی و بی اعتنا میشوند
در موارد اندکی ملایمتر، با تعاملات اجتماعی مشکل پیدا میکنند، و در ارتباط و تبادل افکار و درک نیات و احساسات دیگران نقص دارند
بعضی روانشناسان بالینی اعتقاد دارند نقص در مهارت های اجتماعی نتیجه نقص در عملکرد شناختی است
اولا
افراد اوتیستیک در عملکرد اجرایی مشکل دارند و این موضوع باعث میشود
که آنها توانایی حل مسئله نداشته باشند
نتوانند اعمال خود را از قبل برنامه ریزی کنند
نتوانند غرایز، تمایلات آنی، و توجه خودو رفتار های نا بجا ی خود را کنترل کنند
و همه این نقص ها در توانایی افراد برای عمل کردن به شیوه ای مناسب در جمع های اجتماعی تاثیری منفی میگذارد
ثانیا
بعضی روانشناسان بالینی اعتقاد دارند که افراد اوتیستیک( ذهن خوانی) ندارند، یعنی نميتوانند حالات ذهنی عادی را متوجه شوند
بنابراین نميتوانند نیت دیگران را درک یا پیش بینی کنند
عوامل شناختی (نقص در عملکرد اجرایی)
افراد اوتیستیک در آزمون های عملکرد اجرایی (فرا شناخت_ خود تنظیمی)
معمولا نمرات پایین به دست می آورند
این موضوع نشان می دهد که آنها در
حل مسيله
برنامه ریزی
پيشقدم شدن
سازمان دهی
نظارت
و بازداری از رفتار های پیچیده مشکل دارند
نقص در عملکرد اجرایی در بزرگسالان، نوجوان، و کودکان مبتلا به اوتیسم دیده میشود
اما تعیین معنای عملکرد ضعیف در آزمون های عملکرد اجرایی کار دشواری است
افراد مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم نشان می دهند که در بعضی مهارت ها از جمله در
طبقه بندی و تشکیل مفهوم، تغیر جهت توجه، برنامه ریزی، و حل مسایل انتزاعی، حافظه های کوتاه مدت و بلند مدت، نقص دارند
اما شواهد نشان میدهد ک این افراد در بازداری شناختی و یا در آزمون های سیالی معانی نقص نشان نمیدهند
بنابراین
بر حسب شدت اختلال، افراد مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم احتمالا تنها در بعضی مهارت های شناختی اصلی، که برای تکمیل موفقیت در تکالیف عملکرد اجرایی الزامی است، نقص دارند نه در همه آنها
عوامل شناختی( نقص در ذهن خوانی)
یک نظریه پرطرفدار در مورد اختلالات طیف اوتیسم این است که افراد مبتلا نميتوانند ذهن خوانی (نظریه ذهن) داشته باشند
یعنی افراد مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم نميتوانند متوجه شوند که رفتار دیگران، بر اساس حالات ذهنی آنهاست و این حالات، باورها و نیاتی را درباره اینکه چه کار باید بکنند دربر ميگيرد
برای تعیین توانایی ذهن خوانی کودک راههای متفاوتی وجود دارد که معروف ترین آن
آزمون باور اشتباه سلی و آنی است
در این آزمون
کودک به صحنه ای نگاه میکنند که در آن عروسکی به نام سلی، تیله ای را در یک سبد قرار میدهد و صحنه را ترک میکند
در غیاب او عروسکی دیگر به نام آنی تیله را در می آورد و درون یک جعبه مکعبی شکل کنار سبد قرار میدهد
به هنگام بازگشت سلی،
آزمونگر از کودکان میپرسد که سلی به کدام جعبه ها نگاه میکند
در پاسخگویی صحیح کودک باید درک کند که در ذهن سلی چه ميگذرد، چون سلی تیله را داخل سبد قرار داده طبیعتا آنچه در ذهن دارد این است که تیله باید همانجا باشد
اکثر کودکان چهار ساله و بزرگتر پاسخ صحیح را پیدا میکنند
اما کودکان اوتیسم در پاسخگویی، دچار مشکل میشوند زیرا نميتوانند به درون فرآیند ذهنی سلی راه یابند
حتی افراد بزرگسال در بعضی آزمون ها نقص در ذهن خوانی نشان میدهند
مثلا در (آزمون لحظات خجالت آور)
یک سری تبلیغات تلویزیونی نمایش داده میشود که در آنها یک نفر در جمع دیگران مرتکب اشتباهی خود ناخواسته میشود و در نتیجه خجالت میکشد
افراد مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم در مقایسه با افراد سالم، کمتر میتوانند حالت ذهنی قهرمانان صحنه ها را درک کنند یا حدس بزنند، اهمیت اعمال هنر پیشه ها برای دیگران و مخصوصا اينکه سایر شخصیت ها ی فیلم درباره رفتار شخصیت اصلی فیلم چه فکری میکنند، را متوجه نميشوند
اما این دو گروه افراد سالم و افراد مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم
در یادآوری صحنه ها و رویداد های آنها هیچ تفاوتی نشان نمیدهند
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که نمرات ضعیف افراد مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم صرفا به خاطر نقص در حافظه نیست،
این افراد به علت عدم درک حالات ذهنی دیگران نميتوانند در بازی های نمادین شرکت کنند، در تعاملات میان فردی فعالانه وارد شوند، و دوستی های بلند مدت را نگهدارند